تبسم مهتاب

 

نوشته شده در جمعه 12 خرداد 1391برچسب:,ساعت 16:52 توسط مریم|

يادمون باشه که؛ خدا هميشه هست.
-يادمون باشه که؛ کسي که زير سايه ديگري راه ميره، خودش سايه‌اي نداره.
-يادمون باشه که؛ هر روز بايد تمرين کرد دل کندن از زندگي را.
-يادمون باشه که؛ زخم نيست آنچه که درد دارد، عفونته.
-يادمون باشه که؛ در حرکت هميشه افق‌هاي تازه هست.
-يادمون باشه که؛ دست به کاري نزنيم که نتوانيم آن را براي ديگران تعريف کنيم.
-يادمون باشه که؛ اونايي که دوستشون داريم مي‌تونند دوستمون نداشته باشند.
-يادمون باشه که؛ حرف‌هاي کهنه از دل کهنه مياد، پس دلي نو بخريم.
-يادمون باشه که؛ فرار، راه به دخمه‌اي مي‌بره براي پنهان شدن، نه آزادي.
-يادمون باشه که؛ باورهامون شايد دروغ باشند.
-يادمون باشه که؛ لبخندمان را در آيينه جا نگذاريم.
-يادمون باشه که؛ آروزهاي انجام نيافته دست زندگي رو گرفتن و اونو راه مي‌برند.
-يادمون باشه که؛ محبت به ديگران براي نمايش گذاشتن مهر خودمون نباشه.
-يادمون باشه که؛ آدم‌ها همه ارزشمندند و همه مي‌تونند مهربون و دلسوز باشند.
-يادمون باشه که؛ تنهايي ما در مقايسه با تنهايي خورشيد خيلي کمه.
-يادمون باشه که؛ دو رنگي رو با کمتر از صداقت نديم.
-يادمون باشه که؛ دلخوشي‌ها هيچ کدوم ماندگار نيستند.
-يادمون باشه که؛ تا وقتي اوضاع بدتر نشده! يعني همه چيز روبراهه.
- يادمون باشه که؛ هوشياري يعني زيستن با لحظه‌ها.
-يادمون باشه که؛ آرامش جايي فراتر از ما نيست.
-يادمون باشه که؛ من تنها نيستم، ما يک جمعيت‌ايم که تنهاييم.
-يادمون باشه که؛ از چشمه درس خروش بگيريم و از آسمان درس پاک زيستن.
-يادمون باشه که؛ براي آموختن و درس دادن به دنيا آمديم، نه براي تکرار اشتباهات گذشتگان.
-يادمون باشه که؛ براي پاسخ دادن به احمق، بايد احمق بود!
-يادمون باشه که؛ لازمه گاهي با خودمون روراست‌تر از اين باشيم که هستيم.
-يادمون باشه که؛ قبلا چيزهايي برامون مهم بودند که حالا ديگه مهم نيستند.
-يادمون باشه که؛ آنچه امروز برامون مهمه، فردا نخواهند بود.
-يادمون باشه که؛ نيازمند کمک هستند آنها که منتظر کمکشان نشسته‌ايم.
-يادمون باشه که؛ ما از اين به بعد هستيم، نه تا به حال.
-يادمون باشه که؛ غيرقابل تحمل وجود ندارد.
-يادمون باشه که؛ با يک نگاه هم ممکنه بشکنند دل‌هاي نازک.
-يادمون باشه که؛ به جز خاطره‌اي هيچ نمي‌ماند.
-يادمون باشه که؛ وظيفه من اينه «حمل باري که خودم هستم تا آخر راه».
-يادمون باشه که؛ منتظر تنها يک جرقه است، انبار مهمات.
-يادمون باشه که؛ کار رهگذر عبوره، گاهي برمي‌گرده،گاهي نه.
-يادمون باشه که؛ در هر يقيني مي‌توان شک کرد و اين تکاپوي خرد است.
-يادمون باشه که؛ هميشه چند قدم آخره که سخت‌ترين قسمت راهه.
-يادمون باشه که؛ اميد، خوشبختانه از دست دادني نيست.
-يادمون باشه که؛ به جستجوي راه باشيم نه همراه.
-يادمون باشه که؛ هوشياري يعني زيستن با لحظه‌ها.
-يادمون باشه که؛ کلا نااميد نميشي اگه تمام اميدت را به چيزي نبسته باشي.
-يادمون باشه که؛ خوبي اوني رو که نداريم اينه که نگران از دست دادنش نيستيم.
-يادمون باشه که؛ در خسته‌ترين ثانيه عمر، رمقي براي انجام کارهاي کوچک هست.
-يادمون باشه که؛ وقتي از دست دادن عادت ميشه بدست آوردن، ديگه آرزو نيست.
-يادمون باشه که؛ اونايي رو که گوشه آسايشگاه‌ها غريب‌اند و تنها، از ياد نبريم.
-يادمون باشه که؛ گاهي بايد براي راحتي خيالِ ديگران خودمون رو خوشحال نشون بديم.
-يادمون باشه که؛ سعادت ديگران بخش مهمي از خوشبختي ماست.
-يادمون باشه که؛ قولي را که به کسي ميديم عمل کنيم.
-يادمون باشه که؛ دوست بداريم بي‌انتظار پاسخي از طرف ديگران.
-يادمون باشه که؛ مهرباني صفت بارز عشاق خداست پس از اينکار ابايي نکنيم.
-يادمون باشه که؛ اين دعا هميشه ورد زبونمون باشه «خدايا هيچوقت ما رو به حال خودمون رها نکن».

 
 
نوشته شده در جمعه 12 خرداد 1391برچسب:,ساعت 16:47 توسط مریم|

نوشته شده در جمعه 12 خرداد 1391برچسب:,ساعت 16:43 توسط مریم|

 زمستاني سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاشو سير کنه

گوشت بدن خودشو ميکند و ميداد به جوجه هاش ميخوردند

زمستان تمام شد و کلاغ مرد!


اما بچه هاش نجات پيدا کردند و گفتند:

آخي خوب شد مرد, راحت شديم از اين غذاي تکراري!


... اين است واقعيت تلخ روزگار ما.....!!!!!!!!!

 

نوشته شده در جمعه 12 خرداد 1391برچسب:,ساعت 16:32 توسط مریم|

 

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:

گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه  !!

   

 

 

 
نوشته شده در جمعه 12 خرداد 1391برچسب:,ساعت 16:18 توسط مریم|

 

من کجا گم کرده‌ام آهنگ باران را؟!
 
من کجا از مهربانی چشم پوشیدم؟!
 
می‌شود برگشت
 
می‌شود برگشت و در خود جستجویی کرد
 
در کجا یک کودک ده‌ساله
 
در دلواپسی گم شد؟
 
می‌شود برگشت
 
تا دبستان راه کوتاهی‌ست
 
می‌شود از رد باران رفت
 
می‌شود با سادگی آمیخت
 
می‌شود کوچک‌تر از اینجا و اکنون شد
 
من بهار دیگری را دوست می‌دارم
 
جای من خالی‌ست
 
جای من در درس نقاشی
 
جای من در چشم‌های دختر خورشید
 
جای من در لحظه‌های ناب
 
جای من در نمره‌های بیست
 
جای من در زندگی خالی‌ست
 
می‌شود برگشت
 
اشتیاق چشم‌هایم را تماشا کن
 
می‌شود در سردی ِ سرشاخه‌های باغ
 
جشن رویش را بیفروزیم
 
دوستی را می‌شود پرسید
 
چشم‌ها را می‌شود آموخت
 
مهربانی کودکی تنهاست
 
مهربانی را بیاموزیم
 
مهربانی را هدیه دهیم
نوشته شده در جمعه 12 خرداد 1391برچسب:,ساعت 15:56 توسط مریم|

بر لب سرسره بنشین و گذر عمر ببین

واقعیتی از گذر عمر در زندگی!

نوشته شده در چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:,ساعت 10:52 توسط مریم|

۳۰ ثانیه بر روی ستاره قرمز رنگ خیره شوید. سپس روی یک دیوار یا کاغذ سفید نگاه کرده و مرتب پلک بزنید. نتیجه جالب خواهد بود!

 
 
نوشته شده در چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:,ساعت 10:50 توسط مریم|

کانو کریستالس اسم یک رودخانه در ایالت متا در کشور کلمبیا است که در کوهستان ماکارنا واقع شده است. این رودخانه « رودخانه ی پنج رنگ» نامیده می شود و زیباترین رودخانه جهان به شمار می ‌آید؛ چرا که زیبایی آن در هیچ کجای جهان نظیر ندارد.

 در بعضی از ماه های سال این رودخانه هیچ فرقی با یک رودخانه ی عادی ندارد اما در یک دوره کوتاه مدت کف این رودخانه با رنگ های قرمز، زرد، سبز و آبی تبدیل به رودخانه رنگین کمانی می ‌شود. سالانه تعداد زیادی عکاس و گردشگر برای دیدن این رودخانه ی بسیار زیبا به کلمبیا سفر می کنند.









نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 16:8 توسط مریم|

 

شعری که هیچ وقت قدیمی نمیشه

همه با هم میخونیم

www.atishpare90.loxblog.com

معلم شمع شدی شعله شدی سوختی

تا هنر خود به من آموختی

در دو جهان راهنمای منی

بعد از خداوند خدای منی



 

نوشته شده در سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 10:32 توسط مریم|

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت